تحولات منطقه

ایران از نظر ذخایر سنگ ساختمانی و تزئینی، رتبه چهار جهان را دارد. از قدیم‌الایام سنگ‌های گرانتیش معروف است اما ایران به دلایلی نتوانست با پیشرفت فناوری‌های به کارگرفته شده در برش سنگ پیش برود و بازار جهانی را به رقبای سنتی خود سپرد. با این حال توجه به بخش معدن در سال‌های اخیر به عنوان پیشران اقتصادی و تلاش برای جایگزینی بخش معدن در اقتصاد به جای نفت، توجه به سنگ‌های مرمریت و گرانیت دوباره شکل گرفت. سنگ‌های گرانیت ایران روی کانتر لاکچری‌ترین ویلاها و خانه‌ها در جهان دلربایی می‌کند و به عنوان سنگ‌های تزئینی کره جنوبی یا ایتالیا به فروش می‌رسد و سهم ایران از این نعمت‌های خدادادی بسیار اندک است.

برندینگ؛ پاشنه آشیل صنعت سنگ ایران
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

احمد شریفی دبیر انجمن سنگ ایران در باره اینکه چگونه می‌توان بار دیگر شهرت را به سنگ‌های ایرانی بازگرداند و برند ایرانی را به آن پیوست کرد، با قدس‌آنلاین گفتگو کرده است. او از حلقه مفقوده‌ای به نام کنسرسیوم‌های صادراتی نام می‌برد که دلایل متعددی تاکنون اجازه نداده شکل بگیرد و برندینگ سنگ ایران را در جهان مطرح کند. این گفتگو را می‌خوانید.
چرا صنعت سنگ ایران به اندازه ظرفیت و داشته‌هایش شناخته نشده است؟ راه نجات چیست؟
پاشنه آشیل صنعت سنگ ما برندینگ است. ایران در سال ظرفیت تولید 200 میلیون متر مربع سنگ برش خورده دارد که 70 میلیون متر آن فرآوری شده و 10 میلیون مترمربع هم صادر می‌شود. از این میزان 8میلیون متر به سوریه و عراق و سایر کشورهای اطراف می‌رود که عمدتا کیفیت لازم را ندارند و به وجهه و نام ایران لطمه وارد می‌کنند. در حقیقت در جهت عکس برندینگ داریم حرکت می‌کنیم. کشور ما تعداد معدودی معدن سنگ شناخته شده دارد و صادرکنندگان خبره برای شناساندن این سنگ‌ها در بخش فرآوری و صادرات خیلی کار کردند به طوری که حالا معادن لاشتری یا سنگ میبد و ... معروفیت جهانی پیدا کرده و به نام ایران شناخته می‌شود. امروز هرچه در این معدن تولید می‌شود از ریز و درشت و سنگ مرغوب و نامرغوب چه در داخل چه خارج کشور خریدار دارد.
به عبارتی قیمت محصولات این معدن به دلیل اینکه در بازارهای جهانی توانست خوب عرضه شود در کل زنجیره ارزش از معدن تا کارخانه فرآوری و صادرات سود می‌برد. قیمتها با ارزآوری بسیار بالا افزایش پیدا می‌کند بنابراین یکی از راهکارهایی که این صنعت را احیا می‌کند ایجاد برندینگ است. با برندینگ است که اگر 4 تا 5 معدن برند کشور را به 50 معدن برند تبدیل می‌کند. این مساله ارزش ایجاد می‌کند.
ما برای برند شدن این چند معدن کار خاصی کرده‌ایم یا تمایل جهانی به این نوع سنگ‌ها باعث معروفیتش شده است؟
هر دو مورد؛ ما هم صادرکنندگان خبره‌ای داریم که در بخش فرآوری اسلب و صادرات آن فعالیت می‌کنند هم در صادرات بلوک خیلی فعال هستند و تلاش می‌کنند آرام آرام سنگ‌های ایرانی را در پروژه‌های بزرگ آرشیتکتوری و لاکچری دنیا معرفی کرده و بشناسانند.
البته یک بخش مهم از این کار به سیاست‌گذاری دولتمردان برمی‌گردد. نرخ سنگ‌های صادراتی ما به عراق حدود 8 تا ده دلار است در حالی که سنگ‌های مشابه از ترکیه 20 دلار است. متوسط نرخ جهانی سنگ هم 30 دلار است. این نشان‌دهنده این است که به دلیل نداشتن حضور دایم در بازارها جایگاه خودمان را گم کرده‌ایم. اینجا است که جای خالی یک هلدینگ صادراتی احساس می‌شود. هلدینگ‎های صادراتی یکی از مهمترین آیتم‌هایی است که می‌تواند به برندینگ منجر شود.
هلدینگ‌های صادراتی با چه سازو کاری به برندینگ کمک می‌کنند؟
واحدهای فرآوری ما به صورت تک تک، توانایی حضور در پروژه‌های بزرگ را ندارند. چندین معدن، تولیدکننده و صادرکننده بزرگ می‌توانند با اجماع سرمایه‌ و ایجاد انبار و شوروم دایمی به پروژه‌های بزرگ جهانی معرفی و ورود کنند. به این شکل می‌توانیم آرام آرام معادنی که توانایی و ظرفیت برندیگ را دارند به این سمت و سو ببریم. این هلدینگ باید یک میلیون مترمربع انواع سنگ را در انبار داشته باشد چرا که  قدرت حضور در بازارهای جهانی و ماندگاری در آن را عطا می‌کند. شما هم به عنوان رسانه می‌توانید با مطرح کردن این موضوع مسیر برندینگ در صنعت سنگ‌های تزئینی را هموارتر کنید. تا حضور سازمان‌یافته و سیاستمدارانه در بازارهای هدف نداشته باشیم برندینگ اتفاق نمی‌افتد. قیمت تمام شده سنگ ایران ما با قیمت جهانی فاصله بسیار فاحشی دارد و این هلدینگ می‌تواند سود سرشاری ببرد.
یعنی این صنعت هیچ مشکلی در حوزه تولید ندارد؟ 
ما در کشور نزدیک به 6 هزار واحد فرآوری سنگ و حداقل 300 واحد فرآوری داریم پس از نظر سخت‌افزاری و ماشین‌آلات لازم مشکلی برای تولید سنگ استاندارد نداریم. اگر هلدینگ شکل بگیرد استاندارد مورد نیازش را برای کارخانه
فرآوری سنگ تعریف و محصول را پیش‌خرید می‌کند.
زمانی ترکها برای خرید سنگ گرانیت ما هجوم آوردند اما 80درصد سنگ خریداری شده از واحدهای فرآوری اصفهان برگشت می‎‌خورد. به تدریج کارخانه می‌فهمید سنگ را با چه مشخصاتی تولید کند و شروع کرد خودش را ارتقا دادن و به جایی رسید که امروزه 70 کارخانه تولید گرانیت در اصفهان وجود دارد که 5 درصد تولیداتشان هم برگشت نمی‌خورد.
چه راهکار عملی برای راه‌اندازی کنسرسیوم وجود دارد؟
برای راه‌اندازی هلدینگ صادراتی می‌توان از ظرفیت صندوق‌ها در بازار سرمایه سود جست. این صندوق‌ها معمولا هزار تا دوهزارمیلیارد تومان سرمایه دارند و می‌توانند زیرشاخه‌ سنگ‌های ساختمانی بزنند. برای اینکار هم 400 تا 500 میلیارد تومان برای شروع کافی است آنگاه اعضای صنف قطعا به هلدینگ روی خوش نشان می‌دهند و آرام آرام ترسی که برای تجمیع وجود دارد می‌ریزد.
صنعت سنگ را معمولا یک صنعت سنتی و پیر می‌دانند که قدرت ریسک که ویژگی جوانان است را ندارند.
من به این حرف اعتقاد ندارم صنعت ما در کل زنجیره در گذشته سنتی و قدیمی بودند و درجه تحصیلات صاحبان آن نسبت به سایر صنایع پایین‌تر بوده اما الان در شرایطی هستیم که اکثر صاحبان کارخانه‌های فرآوری فرزندان همان قدیمی‌ها و دارای مدارک دانشگاهی هستند. به عبارتی نسل جدید به بخش تولید و فرآوری ورود کرده و الان نمی‌‎شود گفت صنعت سنگ، قدیمی و سنتی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.